نیاز: راهی بسوی تعالی احساسات

      انسان اولیه احتمالاً دارای توانائی های ویژه ای بوده که او را در برابر خطرات سایر جانوران و محیط اطراف حفظ میکرده است.  شاید این انسان دارای توانائی بویائی بالاتری نسبت به امروز بوده زیرا میتوانسته ابزار مهمی برای نه تنها تشخیص خطرات بلکه پیدا کردن شکار بوده باشد.  وضعیت انسان اولیه با سایر جانوران تفاوت زیادی نمیتوانست داشته باشد.  روانشناسان میگویند که در هنگام خواب، مغز همه حواس انسان را موقتاً خاموش میسازد به استثنای حسّ بویائی.  احتمالاً این حس اهمیت زیادی در بقای آدمی داشته و مثلاً اگر حین خواب آتشسوزی رخ دهد، بوی دود او را حین خواب آگاه کرده هشدار بموقع میدهد اما اگر دستمان زیر بدن مانده باشد درد را حس نمیکنیم.  بعدها، بتدریج با پیشرفت زندگی انسان، حس بویائی رو به ضعف و فتور گذاشته و به دلیل عدم استفاده کم کم اهمیت خود را از دست داده است.  در حال حاضر مهمترین حس انسان همانا بینائی است که در شناخت او از طبیعت نقش اول را داشته است.  

    همانطور که بر اثر بی نیازی ممکنست یکی از توانائی های ما کاهش یابد، بطریق مشابه، بعلت نیاز ممکنست یکی دیگر از توانائی های ما افزایش یابد.  قرینه ای برای این گمانه زنی موجود است و آن همانا حافظه بسیار قوی افراد نابیناست.  آنها که در کودکی، بر اثر آبله یا هر حادثه دیگری، بینائی خود را از دست داده اند و از لحاظ حافظه نیز عادی بوده اند بعداً در دوران نابینائی به دلیل "نیاز"، حافظه بسیار قوی تری پیدا کرده بطوریکه دیگران را تحت تآثیر قرار داده اند.  شاید این برای آنست که بدن سعی میکند نقصان آن یک حس مهم را جبران کند.  بهر حال واقعیت اینست که جامعه نابینایان عموماً حافظه بسیار بهتری نسبت به دیگران دارند.  این بدان معناست که اگر پای "نیاز" در میان باشد، بخشی از توانائی های نهفته ما تقویت خواهد شد.  این مطلب درباره سایر معلولیت ها نیز صادق است.  بعنوان مثال، کودکانی که بعلت حادثه یا بیماری در سنین پائین دستهای خود را ازدست داده اند، بعدها دارای این توانائی غیر عادی شده اند که با پاهای خود همان کارها را انجام دهند.  در صفحات مجازی دیده ایم که چگونه جوانی فاقد دست، با پاهای خود کارد را برداشته و هندوانه ای بریده و تا مرحله خوردن همه کارهای معمول را مثل دیگران اگر نگوئیم بهتر از آنان انجام داده است.  شما مادام که نیازمند نشده اید، محال است چنین قوه ای دارا شوید.  البته هستند کسانی که از روی قصد و اراده برخی از توانائی های خود را افزایش میدهند مثل بندبازان و آکروبات ها.  شاید هنرمندان و ورزشکاران نیز نوعی از همین قماش بشمار روند که دانسته توانائی های خاصی را پرورش میدهند.  اما نیاز چیز دیگریست که فرد را بطور غریزی ناچار از تعالی برخی از حواس پنجگانه او میکند.  مادام که زندگی عادی چنین نیازی را ایجاب نکرده باشد، از یک توانائی متعادل برای گذران زندگی برخورداریم.  در شرایط معمول که چنین نیازی وجود ندارد فقط یک اراده محکم قادر به برخورداری ما از پتانسیل های نهفته است.  تمرین و پرورش مستمر رمز برخورداری از این افزایش قواست.  

     در اینجا شاید دامنه این گمانه زنی را به موضوع تکامل نیز تسری دهیم.  بدون اینکه قصد نفی قوانین تکامل داروین را که از اصول پذیرفته شده علم است داشته باشیم میخواهیم این پرسش را مطرح کنیم که چه بسا در کنار و به موازات قوانین رایج، این پدیده "نیاز" نیز ممکنست  نقشی ایفا کرده باشد.  چه بسا دسته ای از اشتران در گذشته های بسیار دور دچار کمبود غذا شده و روی زمین علوفه کافی پیدا نکرده و با دراز کردن گردن از شاخ و برگ درختان تغذیه کرده اند.  اگر این پروسه در طولانی مدت ادامه کرده باشد، در نسل های آتی چه بسا این جانور به شتر گردان درازی موسوم به زرافه متحول شده باشد.  نمیتوان از آثار توانائی های شگرفی که در اثر نیاز بوجود میآید چشم پوشیده داشت.  

نیاز: راهی بسوی تعالی احساسات

اخلاق و جایگاه آن در فلسفه

  ,توانائی ,های ,اند ,نیز ,داده ,توانائی های ,است   ,باشد   ,خود را ,    ,بسوی تعالی احساسات

مشخصات

تبلیغات

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

یکی که ... سالن زیبایی BORG در پردیس BEAUTY SALON PARDIS - مرکز اپیلاسیون بگو دانش آموزش دفاع شخصی در تبریز خوشنویسی پدرام پورولی zabansky کتابخانه عمومی نیمروز زابل تاریخ ایرانشهر ویزا تحصیلی اجاره آپارتمان مبله در تهران